باسم الفاضل
پاسخ(بدون مقدمه!): شواهدی قرانی را که نشان میدهد پاسخ این سؤال منفی است را ارائه میکنیم:۱- در آیهی ۴۹ سورهی آلعمران در مورد حضرت عیسی-علیهالسّلام- آمده است: «وَ رَسُولاً إِلی بَنی إِسْرَائِیل: و خداوند عیسی را رسول و فرستادهای به سوی بنی اسرائیل قرار داد»[1]؛ در حالی که در مورد حضرت محمد -صلّیاللهعلیهوآله- آمده است «قُلْ یا أَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکمْ جَمِیعاً: بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم»[2] و «وَ ما أَرْسَلْناک إِلَّا کافَّةً لِلنَّاسِ: ما تو را جز به مقصد هدایت کلِّ جامعهی بشری به پیامبری ارسال نفرمودیم».[3]
از این جمله چنین به نظر میآید که ماموریت حضرت مسیح -علیهالسلام- تنها دعوت بنی اسرائیل بوده است، همانها که در آن زمان گرفتار انواع خرافات و آلودگیهای اخلاقی و عقیدتی و اختلافات شدید شده بودند و این با اولوا العزم بودن حضرت مسیح -علیهالسلام- منافات ندارد، زیرا پیامبر اولوا العزم کسی است که دارای آیین جدید باشد خواه ماموریت او جهانی باشد یا نباشد. در برخی تفاسیر نیز روایتی از امام باقر-علیهالسلام- در باره منحصر بودن ماموریت حضرت مسیح -علیهالسلام- به بنیاسرائیل نقل شده است.[4]
البته بعضی از مفسران هم گفتهاند که دعوت حضرت مسیح -علیهالسلام- جهانی بوده نه منحصر به بنی اسرائیل.[5] علامه طباطبایی هم -هرچند برخی مواضع بعثت عیسی(ع) را بر همهی خلق میداند- در صفحهی ۴۳۸ جلد ۳ ترجمهی المیزان (مطابق با ص ۲۷۷ ج ۳ المیزان عربی) میفرماید رسالت عیسی-علیهالّسلام- جهانی نبوده است، بلکه خاص بنیاسرائیل بوده است؛ بر خلاف حضرت محمد -صلّیاللهعلیهوآله- که پیامبری جهانی است.
البته بعضی از مفسران هم گفتهاند که دعوت حضرت مسیح -علیهالسلام- جهانی بوده نه منحصر به بنی اسرائیل.[5] علامه طباطبایی هم -هرچند برخی مواضع بعثت عیسی(ع) را بر همهی خلق میداند- در صفحهی ۴۳۸ جلد ۳ ترجمهی المیزان (مطابق با ص ۲۷۷ ج ۳ المیزان عربی) میفرماید رسالت عیسی-علیهالّسلام- جهانی نبوده است، بلکه خاص بنیاسرائیل بوده است؛ بر خلاف حضرت محمد -صلّیاللهعلیهوآله- که پیامبری جهانی است.
۲- در آیهی ۲ سورهی اسراء آمده است «وَ آتَینا مُوسَی الْکتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدی لِبَنی إِسْرائیل : و به موسی کتاب [تورات] و آن کتاب را (یا موسی را) برای بنیاسرائیل مایهی هدایت قرار دادیم»، که آیهی ۲۳ سورهی سجده هم مشابه آن است. محسن قرائتی در تفسیر نور - ذیل آیهی سورهی سجده- معتقد است که بر اساس این آیات، تورات(یا موسی) برای هدایت بنیاسرائیل بوده، نه جهانیان.[6]
۳- در آیههای ۱۳۸ تا ۱۴۰ سورهی أعراف آمده است:
وَ جاوَزْنا بِبَنی إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلی قَوْمٍ یعْکفُونَ عَلی أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهاً کما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ * إِنَّ هَؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِیهِ وَ بَاطِلٌ مَّا کاَنُواْ یعْمَلُونَ * قَالَ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِیکمْ إِلَاهًا وَ هُوَ فَضَّلَکمْ عَلی الْعَلَمِینَ
و ما فرزندان اسرائیل را از دریا عبور دادیم. امّا آنها پس از نجات، همینکه در سر راهشان به قومی برخوردند که مشغول پرستش بتهای خود بودند، گفتند: «ای موسی! همچنانکه اینها خدایانی برای خود دارند، تو هم برای ما خدایانی معین کن.» موسی گفت: «الحقّ که شما مردمی نادان هستید [که الطاف و معجزات خداوند یکتا را نادیده میگیرید]. این مردم [به واسطه بتپرستی] محکوم به نابودی هستند و اعمالشان نیز باطل است. آیا غیر از خداوند برای شما معبودی بجویم در حالی که این خداوند است که شما را بر جهانیان برتری عنایت فرموده است؟»[7]
به نظر میرسد ظاهر آیات بالا این است که موسی(ع) فقط قوم بنیاسرائیل را -که خداوند آنها را بر جهانیان برتری بخشیده بود- به راه راست هدایت میکرد، و کاری به آن قوم بتپرستی که از کنار آن گذشتند نداشته است.
تذکّر: بیان نکتهای در اینجا ضروری است، که ما مؤیداتی برای عدم عمومی بودن دعوت پیامبران اواوالعزم پیش از حضرت محمد -صلّیاللهعلیهوآله- آوردیم، ولی نظر مخالفان را کمتر بیان کردیم، و به دلایل آنها نپرداختیم.
اجمال پاسخها چنین است:
(۱) رسالت و فرستاده شدن موسی و عیسی-علیهمالّسلام- به سوی بنیاسرائیل بوده، ولی بعثتشان و هدایتشان برای همهی مردم بوده است. مثل پیامبر اسلام -صلّیاللهعلیهوآله- که ابتدا بر مردم عرب مکه و اطراف آن فرستاده شد[8]، ولی بر همهی مردم دنیا مبعوث بود.
(۲) عیسی و موسی-علیهمالّسلام- از پیامبران اولوالعزم هستند، و پیامبران اولوالعزم بر همهی مردم مبعوث شدهاند و دعوتشان جهانی است، چنانکه امام سجاد در دلیل نامگذاری اولوالعزم، میفرماید: «زیرا آنها مبعوث به شرق و غرب و جن و انس شدند»[9].
(۳) در مورد آیات ۱۳۸ تا ۱۴۰ سورهی اعراف هم میتوان گفت قرآن از ارسال نبی به آن قوم بتپرست یا انذار آنها توسط موسی-علیهالّسلام- ساکت است، و اگر اثبات نکرده نفی هم ننموده است. حتی بر اساس آیه ۱۳۹ همان سوره «آنچه در آنند نابود است(سرانجامشان هلاکت است)، و اعمالشان باطل است» میتوان گفت که انذار پیامبران(موسی یا پیامبر دیگری) به آنها رسیده است، چرا که خدا میفرماید «ما پیش از ارسال پیامبر، هیچ قومی را مجازات نمیکنیم»[10].
البته باز این استدلالها هم پاسخهایی دارند. مثلاً میتوان گفت که آیهی ۱۳۹ حرفی از عذاب یا بطلان اعمالشان نمیزند، بلکه در «هَؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِیهِ»، "آنچه در آنند" منظور عقایدشان است، که نابود است؛ و «بَاطِلٌ مَّا کاَنُواْ یعْمَلُونَ» یعنی کارشان (پرستش بتها) هم کاری بیهوده است.[11]
علی سراج - فروردینماه سالِ ۱۳۸۸؛ بازنگری در تیرماه ۱۳۸۸
[1] ترجمهی خانم طاهره صفارزاده چنین است: او را به عنوان پیامبری برای قوم بنیاسرائیل مبعوث میفرماید.
[3] سبأ:۲۸، بر اساس ترجمه خانم طاهره صفارزاده. برخی آیات دیگری که شاهد همگانی و همهزمانه و همهمکانه بودن دعوت پیامبر است، عبارتند از احزاب:۴۰، فرقان:۱، انعام:۹۰، یوسف:۱۰۴، ص:۸۷، قلم:۵۲، تکویر:۲۷.
[4] عن أبی جعفر محمّد بن علی الباقر- علیهما السّلام- فی حدیث طویل، یقول فیه: «ثمّ انّ اللّه- عزّ و جلّ- أرسل عیسی- علیه السّلام- إلی بنی إسرائیل خاصّة، فکانت(و کانت) نبوّته ببیت المقدس» (کمال الدّین و تمام النّعمة، ج ۱، ص ۲۲۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۳۴۳؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۳، ص ۱۰۰؛ بحار الأنوار، ج ۱۱، ص ۵۰ و ج ۱۴، ص ۲۵۰).
[6] تفسیر نور، ج ۹، ص ۳۱۷. البته قرآن در جای دیگری(انعام:۹۱ و اعراف:۱۴۴) تورات و موسی را مایهی هدایت مردم دانسته، که میتوان آنرا به مردم دوره یا زمان خودش، یا مردم قوم بنیاسرائیل تفسیر کرد.
[11] برای نمونه بنگرید به ترجمه آیةالله مشکینی، الهی قمشهای و بسیاری مترجمان دیگر از آیات بالا، که چنین ترجمه نموده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
از نظرات و انتقادات سازندهات استقبال می کنم... بدون رودربایستی بگو :)
دوست کامنتگذار، اگر می شناسمت، لطفا اسمت را هم بنویس؛ اینطور رابطه و درک بهتری صورت میگیرد