باسم الهادی
ادّعا: میتوان در زمان حال، غیر از اسلام، از ادیان آسمانی پیشین مانند یهودیت یا مسیحیت نیز پیروی کرد؛ زیرا با وجود اینکه دین پیامبر اولوالعزمِ پیش از حضرت محمّد -صلّیاللهعلیهوآله- مسیحیت بوده است، ایشان پیش از بعثتشان مسیحی نبودهاند.
پاسخ: هرچند این شبهه دارای پاسخهای بسیار واضحی است، و این سخن با آیات و روایات بسیاری معارض است، ولی ما در صدد بیان آن پاسخها نیستیم، زیرا دیگران به اندازهی کافی به آن پرداختهاند؛ و به طور بسیار اجمالی به برخی از دلایل در پانویس اشاره میشود.[1] آنچه ما بدان خواهیم پرداخت، رد کردن دلیل مستقیم مدعی است، که در دو بخش تقدیمتان میشود.
۱- پیامبر اسلام قبل از نبوت چه دین و آیینی داشت؟
۱-۱- پیشینه
این مسئله در زمان سید مرتضی و شیخ طوسی [در قرن ۴ و ۵] مطرح بوده؛ و بعضی به طور سربسته گفتهاند که آن حضرت-صلّیاللهعلیهوآله- پیرو آیینهای پیش از خود بوده است و بعضی گفتهاند: نبوده، و بعضی توقف کرده اند. از کتاب «غنیه» مرحوم «ابن زهره» [در قرن ۶] بر می آید که این سؤال از آن زمان نیز مطرح بوده است، زیرا ایشان فصلی برای این مطلب که «آیا پیامبر(ص) متعبّد به شریعت انبیای پیشین بوده یا نه» منعقد نموده است. فخر رازی [در قرن ۶] نیز در کتاب المحصول[2] بحثی در این زمینه آورده است.
۱-۲- نظرات مختلف
در اینکه پیغمبر گرامی اسلام -صلی الله علیه وآله- قبل از بعثت هرگز برای بت سجده نکرد و از خط توحید منحرف نشد شکی نیست، و تاریخ زندگی او نیز به خوبی این معنی را منعکس میکند؛ اما در اینکه بر کدام آئین بوده؟ در میان علما گفتگو است:
۱- بعضی او را پیرو آئین ابراهیم -علیهالسلام- میدانند، چرا که «شیخ الانبیاء» است و در بعضی از آیات قرآن آئین اسلام به عنوان آئین ابراهیم معرفی شده است. این سخن از یک نظر صحیح است و آن اینکه حضرت(ص)، موحد و یگانه پرست بود و یگانه پرستی از بارزترین ویژگیهای آیین ابراهیم است، هر چند همه انبیا یگانه پرست بودند؛ ولی این دلیل بر آن نمی شود که پیامبر اکرم-صلی الله علیه وآله- در همه فروع دین، متعبّد به شریعت ابراهیم(علیه السلام) باشد.
۲- بعضی دیگر معتقدند او را پیرو آئین مسیح -علیهالسلام- بوده است، چرا که قبل از بعثت پیامبر -صلّیاللهعلیهوآله- آئین رسمی و غیر منسوخ آئین او بوده است. ولی در هیچ تاریخی نقل نشده است که پیغمبر اسلام -صلیاللهعلیهوآله- در معابد یهود یا نصاری یا مذهب دیگر مشغول عبادت شده باشد؛ نه در کنار کفار در بتخانه بود، و نه در کنار اهل کتاب در معابد آنان؛ در عین حال پیوسته خط و طریق توحید را ادامه میداد، و به اصول اخلاق و عبادت الهی سخت پایبند بود.
۳- بعضی نیز اظهار بیاطلاعی کرده و گفتهاند: میدانیم آئینی داشته، اما کدام آئین؟ بر ما روشن نیست!
گرچه هر یک از این اقوال وجهی دارد، اما هیچکدام مسلم نیست، و مناسبتر از اینها قول چهارمی است و آن اینکه:
۴- پیامبر -صلیاللهعلیهوآله- شخصاً برنامه خاصی از سوی خداوند داشته که بر طبق آن عمل میکرده، تا زمانی که اسلام بر او نازل گشت.
شاهد این سخن حدیثی است که در نهج البلاغه آمده، که میگوید: «خداوند از آن زمان که رسول خدا -صلّیاللهعلیهوآله- از شیر باز گرفته شد بزرگترین فرشتهاش را قرین وی ساخت، تا شب و روز او را به راههای فضیلت و محاسن اخلاق جهانیان سوق دهد».[3] ماموریت چنین فرشتهای دلیل بر وجود یک برنامه اختصاصی است. این سخن امام علی-علیهالسّلام- به خوبی نشان می دهد که پیامبر اکرم پیش از بعثت پیرو آیینهای پیشین نبود، بلکه برنامه ای مخصوص خود داشت که از طریق الهام فرشته بزرگ خدا به او اعلام می شد و آن حضرت-صلّیاللهعلیهوآله- مطابق این برنامه ویژه عمل می کرد. چگونه ممکن است فرشته بزرگ الهی طرق مکارم اخلاق را به او بیاموزد، اما واجبات را به او نیاموزد؟! روایات متعددی نیز در منابع اسلامی آمده است که پیامبر -صلیاللهعلیهوآله- از آغاز عمرش مؤید به «روحُ القُدُس» بود، و با چنین تایید و تقویتی از طرف روح القدس مسلماً بر اساس الهام روح القدس عمل میکرد.[4] و به این ترتیب پاسخ سؤال درباره تعبّد پیامبر به آیینهای پیشین یا عدم آن در زمان قبل از بعثت روشن می شود.
علامه مجلسی شخصاً معتقد است که پیامبر اسلام قبل از مقام رسالت دارای مقام نبوت بوده، گاه فرشتگان با او سخن میگفتند، و صدای آنها را میشنید، و گاه در رؤیای صادقه به او الهام الهی میشد، و بعد از چهل سال به مقام رسالت رسید، و قرآن و اسلام رسما بر او نازل شد. او شش دلیل بر این معنی ذکر میکند که بعضی از آنها با آنچه در بالا آوردیم هماهنگ است.[5] از شیخ طوسی هم نقل شده که میگوید: اعتقاد شیعه بر این است که او قبل از نبوّت به برنامه ویژه ای عمل می کرده که از طریق وحی بر او نازل می شده است، بی آنکه پیرو آیین انبیای پیشین باشد. [6]
۲- آیا پیامبران اولوالعزمِ پیش از حضرت محمد(ص) هم دارای دین همهزمانه و همهمکانه بودهاند؟
در پُست قبلی وبلاگم به این مطلب پرداختم.
نتیجهگیری:
ادعای مطرح شده در ابتدای این نوشته، در صورت صحیح بودن حتی یکی از دو گزاره زیر، فاقد دلیل خواهد بود و اثبات نخواهد شد:
۱- حضرت محمد(ص) پیش از بعثت -به خاطر آماده شدن برای پیامبری- از طرف خدا دارای برنامهی خاصی بودند، و شاید هم این آیین بر اساس مسیحیتِ تحریفنشده یا دین خودش (اسلام، که در چهلسالگی مأمور به تبلیغ عمومی آن شد) بوده است.
۲- پیامبران اولوالعزمِ پیش از حضرت محمد -صلیاللهعلیهوآله- دارای دین همهزمانه و همهمکانه نبودهاند، و این مسأله اختصاص به دین پیامبر خاتم دارد
علی سراج - فروردینماه سالِ ۱۳۸۸؛ بازنگری در تیرماه ۱۳۸۸
[1] اجمالاً ذکر میکنیم، مبانی قرآنی ناسازگاری پلورالیسم دینی با اسلام عبارتند از: (قرآن و پلورالیزم، محمد حسن قدردان قراملکی)
۱. گرفتن پیمان از پیامبران و امتهای پیشین در پیروی از اسلام؛ ۲. قرآن، کتاب مهیمن و ناسخ؛
۳. محمد(ص)، پیامبر جهانی؛ ۴. قرآن، کتاب جهانی؛
۵. بشارت به اسلام در تورات و انجیل؛ ۶. فراخوانی اهلکتاب به اسلام و توبیخ آنها؛
۷. اسلام، شرط هدایت اهلکتاب؛ ۸. پذیرفته نشدن دینی غیر از اسلام؛
۹. تکفیر اهلکتاب؛ ۱۰. نهی از ارتداد؛
۱۱. وعده عذاب برای اهلکتاب؛ ۱۲. وعده پیروزی و چیرگی اسلام بر ادیان دیگر.
[3] «و لقد قرن اللَّه به -صلی الله علیه وآله- من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته، یسلک به طریق المکارم، و محاسن اخلاق العالم، لیله و نهاره» (نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ معروف به خطبه قاصعه).
[6] بر اساس تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۵۰۷ و ۵۰۸؛ پیام امام امیرالمؤمنین، ج ۷، ص ۵۰۶ و ۵۰۷.
پ.ن. : نیاز به تذکر نیست که منظور ما از این که امروزه نمیتوان از دینی غیر از اسلام پیروی کرد، این نیست که همه مسیحیان و یهودیان جهنمیاند. اگر واقعاً کسانی قاصر بوده باشند، و دستشان از حقیقت کوتاه بوده باشد (نه اینکه راه برای یافتن حقیقت داشتهاند، ولی کوتاهی کرده باشند، که به اندازه کوتاهیشان مقصرند) خداوند «عقاب بدون بیان» نمیکند... پیشتر در ضمن یادداشتی، به این مسأله پرداخته ام. در اوائل این صفحه (قسمت ب-یکم) مطالبی در این زمینه نگاشتهام.
پ.ن. : نیاز به تذکر نیست که منظور ما از این که امروزه نمیتوان از دینی غیر از اسلام پیروی کرد، این نیست که همه مسیحیان و یهودیان جهنمیاند. اگر واقعاً کسانی قاصر بوده باشند، و دستشان از حقیقت کوتاه بوده باشد (نه اینکه راه برای یافتن حقیقت داشتهاند، ولی کوتاهی کرده باشند، که به اندازه کوتاهیشان مقصرند) خداوند «عقاب بدون بیان» نمیکند... پیشتر در ضمن یادداشتی، به این مسأله پرداخته ام. در اوائل این صفحه (قسمت ب-یکم) مطالبی در این زمینه نگاشتهام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
از نظرات و انتقادات سازندهات استقبال می کنم... بدون رودربایستی بگو :)
دوست کامنتگذار، اگر می شناسمت، لطفا اسمت را هم بنویس؛ اینطور رابطه و درک بهتری صورت میگیرد